یک نویسنده روس معتقد است که ائتلاف روسیه با ایران شیعی سبب شده است تا شاهزادگان و امرای عربستان سعودی به هر قیمتی شده روابط خود با مسکو را ترمیم کرده و به کرملین نزدیک شوند.
به گزارش خبرآنلاین، ولادیمیر آلکسییف در مقاله ای که برای وب سایت ایران رو نوشته با تشریح فواید ائتلاف روسی ـ شیعی پدید آمده برای مبارزه با گروه های تکفیری در سوریه و عراق این پرسش را مطرح کرده است که آیا مسکو حاضر است این ائتلاف ارزشمند را با پیشنهادهای چند ده میلیارد دلاری سعودی ها معاوضه کند؟
آنچه می خوانید ترجمه مقاله ولادیمیر آلکسییف به فارسی است که به زبان های روسی و انگلیسی در این وب سایت منتشر شده است.
ولادیمیر الکسییف
طرح امریکایی ایجاد «خاور میانه نوین» با سرعت تمام پیش می رود ولی نتیجه عملی اجرای آن با انتظارات پانزده سال پیش خیال پردازان خاور میانه ای واشنگتن فرق زیادی می کند. آنها ساخت خاور میانه صلح آمیز، باثبات و شکوفا بر اساس معیار ها و قالب های غربی و تحت رهبری همه جانبه ایالات متحده را برنامه ریزی کرده بودند ولی در حقیقت امر منطقه ای به وجود آمد که دستخوش بی نظمی و تعصب دینی شده است در حالی که روسیه و ایران به عنوان کنشگران اساسی خارجی با اطمینان فزاینده با این پدیده های شوم مقابله می نمایند. نظریه ایجاد خاور میانه «دمکراتیک» نوین بر این اعتقاد استوار بود که آمریکا برای پیشبرد برنامه های خود توانمندی کافی دارد. ایالات متحده از آنجا شروع کرد که به وسیله تجاوز نظامی صدام حسین را سرنگون نمود. سپس عصر «انقلاب های رنگینی» شروع شد که تمام خاور میانه را به گرداب بی نظمی همه جانبه انداختند. سپس با مشارکت واشنگتن و به علت اشتباهات طراحان راهبرد آمریکا خلافت اسلامی داعش به وجود آمد. در حال حاضر رژیم های محافظه کار پادشاهی های عربستانی که نزدیک ترین متحدان ایالات متحده در منطقه هستند، منتظر نوبت خود برای سرنگونی هستند. خلائی که بعد از واشنگتن باقی ماند، می تواند توسط ائتلاف روسی - ایرانی پر شود. محور شرارت دیروزی، در حال حاضر به تکیه گاه اساسی تمام خاور میانه تبدیل شده است. روسیه نظارت خود بر سوریه را افزایش می دهد در حالی که ایران در عراق همین کار را می کند. مصر تمایل خود به پیوستن به این محور را پنهان نمی کند. شاید این ادعا باعث تعجب شود ولی بقای امروزی بسیاری از رژیم های عربی به همین ائتلاف جدید وابسته است.
چارچوب های جدید منطقه
روشن است که اسراییل نمی تواند به طور رسمی به شریک ائتلاف نظامی - سیاسی روسی - ایرانی - سوری - عراقی که نفوذ و قدرت خود را در خاور میانه به سرعت افزایش می دهد، تبدیل شود ولی اسراییل دشمن این ائتلاف روسی - شیعی هم نیست. در هر حال، این دیدگاه روسیه است. برای اسراییل بسیار مهم است که از خود در برابر موج اسلام گرایی افراطی که بر خلاف دمشق و حزب الله دولت یهودی را واقعاً تهدید می کند، دفاع نماید. به همین علت روسیه در سوریه به کار خود مشغول است و اسراییل را در ازای احیای امنیت و آرامش در کشور با توسل به زور محکوم نمی کند. بالاخره بر همه روشن است که کشور وهابی قطر که به حماس، این شاخه فلسطینی «اخوان المسلمین» یارانه های سرشاری می پردازد، پشتیبان اقدامات شبه نظامیان و افراد متعصب حماس است.
ایران هم به فکر اسراییل نیست ولو اینکه تهران مانند سابق از شعارهای ضد اسراییلی با هدف تبلیغاتی داخلی خود استفاده می کند. آنچه که اکنون برای روسیه و تهران اهمیت کلیدی دارد، وارد کردن ضربه نیرومند به آمریکایی هایی است که عربستان سعودی و سایر اعضای عربستانی اوپک را به کاهش قیمت نفت جهت لطمه زدن به اقتصاد روسیه و ایران و فراهم کردن سود برای خود آمریکا از محل فرآوری نفت وادار می کنند. روسیه و ایران می خواهند ایالات متحده را از خاور میانه بیرون انداخته و همزمان موج افراطی گری و تروریسم سنی را که شمال قفقاز روسی، نزدیک ترین متحدان روسیه در آسیای مرکزی و ایران شیعه را تهدید می کند، متوقف بکنند.
درست است که ایران و اسراییل مانند سابق دو حریف منطقه ای هستند ولی به نظر می آید که رفتار عربستان سعودی در خاورمیانه برای تهران از سیاست تل اویو که هدف حفظ امنیت کشور خود را دنبال می کند، خطرناک تر است. اسراییل از کمک روسیه به ایران در جهت تقویت نفوذ خود در منطقه خاور میانه ناراضی است ولی این نارضایتی قبل از همه شامل حال مساعدت ایران به حزب الله است. البته بنیامین نتانیاهو خوب می فهمد که اگر داعش و متحدان تروریست آن به دولت یهودی هجوم جدی ببرند، ایالات متحده به کمک اسراییل نخواهد شتافت. موج سوم انتفاضه فلسطینی که هم اکنون شکل می گیرد، به وضوح نشان می دهد که البته ایالات متحده مانند سابق متحد راهبردی اسراییل است و حتماً سعی خواهد کرد به طور کامل به منطقه برگردد ولی در حال حاضر کمک روسیه و ایران به دمشق در زمینه مقابله با تروریسم است که حقیقتاً امنیت دولت یهودی را تأمین می کند. همچنین معلوم می شود که مسکو تا سال های زیادی به نیروی خارجی برتر در خاورمیانه تبدیل می گردد.
بعد از آن چه می شود؟
بدون تردید، بعد از آنکه روسیه، ایران، با کمک دسته های شبه نظامی عراقی و دسته های حزب الله، نیروهای شورشی سوری را قلع و قمع کرده و مواضع منطقه ای خود را تقویت کنند، خاور میانه نوین با سوریه به عنوان عنصر مهم آن، بر روی نقشه جهان ظاهر خواهد شد. نیروهای مذکور در مرحله بعدی حتماً به عراق رفته و از آنجا به حرکت خود در جهت جنوبی ادامه خواهند داد تا به فعالیت نیرو هایی پایان دهند که انقلاب های رنگین جهان عرب را شروع کرده و برای «بهار عربی» پول دادند و سپس بی پرده طرف آدم کشان خونخوار داعش، جبهه النصره، احرار الشام و جیش الاسلام را گرفتند. لازم نیست که خودشان به کشورهای دیگر هجوم ببرند. کافی است دسته های در حال عقب نشینی داعش را از عراق به شبه جزیره عربستان برانند. خلافت داعش زمانی آنجا شروع شده بود و باید همانجا از بین برود. روشن است که در این صورت عربستان سعودی به چند قسمت تقسیم شده و رژیم های پوسیده سلطنتی شبه جزیره عربستان سرنگون خواهند شد. یکی از آنها قطر است که خالد العطیه وزیر امور خارجه آن روز 21 اکتبر از مداخله نظامی احتمالی در سوریه هشدار داد. وزیر خارجه قطر در مصاحبه با شبکه سی.ان.ان عربی اظهار داشت: «ما و برادران ما در عربستان سعودی و ترکیه هیچ یک از گزینه های احتمالی دفاع از ملت سوریه را منتفی نمی کنیم». ظاهراً این کشور خپل گازی رویش خیلی زیاد شده است که می خواهد ارتش ضعیف 5 هزار نفری خود را به سوریه بفرستد که آنجا ظرف 3-2 روز متفرق خواهد شد. می توان فقط حدس زد این امارت که به طور کامل به ایالات متحده و عربستان سعودی وابسته است، از اعزام گروه نیروی هوافضایی روسیه به سوریه تا چه اندازه خشمگین شده است. گفتنی است که نیروهای روسی علیه تروریست هایی که توسط قطر در سوریه پرورانده شده اند، عملیات اجرا کرده و آنها را لت و پار می کنند.
در هر حال، تغییرات در چارچوب های سیاسی عربستان موجب نه تنها تغییرات مثبت مهم سیاسی در منطقه بلکه تقسیم مجدد بازار جهانی انرژی خواهد شد. روسیه، ایران، عراق و مناطق شیعه نشین عربستان سعودی (به اصطلاح استان شرقی این کشور) که ناگزیر از پادشاهی سعودی جدا می شوند، در این صورت حد اقل 50% تمام صادرات نفتی جهان و 70% صادرات جهانی گاز را کنترل خواهند کرد که این امر به معنی شکست کامل سلطه اقتصادی آمریکا بر جهان است. واشنگتن نمی تواند فقط از طریق انتشار دلار سلطه خود را تمدید کند. اتحادیه اروپا مجبور خواهد شد از مدار نفوذ آمریکا خارج شود زیرا اقتصاد اروپایی به صادرات نفت و گاز از روسیه و خاور میانه وابسته است. در این صورت پیمان نظامی و سیاسی روسی- شیعی می تواند به مرکز جدید قدرت اقتصادی که همه به دوستی با آن علاقه مند شوند، تبدیل گردد.
بحث بی اساس درباره نزدیکی روابط روسی-سعودی
عربستان سعودی در این شرایط گام هایی در جهت نزدیکی روابط با روسیه برداشت ولی طبق معمول به طور ناشیانه و خشن این کار را کرد. ریاض سعی نمود روسیه را با وعده های ده ها میلیارد دلاری بخرد. وقتی جواب رد دریافت کرد، طی اقدام ضد روسی، به کاهش بی رویه قیمت نفت در بازار اروپایی دست زد. البته فعلاً زود است گفته شود که روسیه و عربستان سعودی در مسیر رویارویی مستقیم حرکت می کنند. ولی اختلاف نظر درباره علل بروز جنگ داخلی در روسیه تا کنون موجب تنش جدی در روابط دوجانبه شده است. هرچند که سعودی ها در مرحله اخیر سعی کرده اند چارچوب های مناسبات خود را با روسیه گسترش دهند، دو کشور فعلاً نمی توانند بر اختلاف نظر های شدید بر سر سوریه غلبه نمایند.
سعودی ها در شرایط فعلی، بعد از روی کار آمدن ملک سلمان، در بعد سیاست خارجی با فشار بیشتری رفتار می کنند در حالی که نه رویارویی بلکه سازش، همیشه اساس سیاست خارجی سنتی آنها را تشکیل می داد. این تغییر سیاست در حد زیادی برآیند عواقب منفی «بهار عربی» و واکنش به این دیدگاه جا افتاده در ریاض است که ایالات متحده در زمان دولت باراک اوباما تصمیم گرفت از خاورمیانه فاصله بگیرد. حکام جدید سعودی در این شرایط به ماجراجویی آشکاری تن داده و ریاست ائتلاف نظامی در یمن را بر عهده خود گرفتند. هدف این ائتلاف، بیرون راندن قیام کنندگان حوثی مورد حمایت ایران است.
ولی عربستان سعودی هنوز از سیاست سنتی خود که در آن دیپلماسی بی سر و صدای پشت پرده نقش کلیدی ایفا می کند، به طور کامل دست نکشیده است. آری، این کشور در یمن عملیات جنگی بی سابقه ای شروع کرده و بدین وسیله به ایران پیام فرستاد که با دست درازی ها به عرصه سنتی نفوذ ریاض در شبه جزیره عربستان سازش نخواهد کرد. ولی با این حال، ملک سلمان و دو ولی عهد وی به نام های نائف و محمد، همزمان کارزار فعال دیپلماتیک نزدیکی روابط با مسکو را شروع نمودند.
البته بر هر تحلیلگری روشن است که عربستان سعودی و روسیه در آینده نیز به خاطر نفت با هم رقابت خواهند کرد. این دو کشور بزرگترین صادر کنندگان نفت جهان هستند و با هم برسر بازارها رقابت می کنند. هزینه های تولید نفت در عربستان سعودی از همه پایین تر است ولی برای روسیه نفت گران تمام می شود. روشن است که دو کشور اغلب بر سر قیمت مناسب نفت با هم اختلاف نظر دارند. سال گذشته ریاض تصمیم گرفت از سهم خود در بازار دفاع کند که در راستای این تلاش ها از کاهش تولید نفت خودداری نمود در حالی که قیمت های آن از ماه ژوئن سال 2014 به میزان بیش از 50% افت کرد. این رفتار عربستان سعودی باعث بروز اختلاف نظرهای جدید بین دو کشور شد. این تصمیم عربستان سعودی جنبه سیاسی هم داشت زیرا بایستی ایران و روسیه را در ازای حمایت از بشار اسد در سوریه مجازات کند. البته این ادعا به اثبات نرسیده است. در حالی که سعودی ها به طور کامل به نفت وابسته هستند، وابستگی روسیه و ایران به نفت وجود دارد ولی کمتر است. انتظار می رود که در سال 2015 عربستان سعودی با بزرگترین کسری بودجه خود در طول تاریخ - بیش از 120 میلیارد دلار - مواجه شود. قیمت های پایین نفت مقامات سیاسی عربستان سعودی را به اقداماتی چون به تعویق انداختن و حتی لغو برخی طرح های مهم نفتی وادار می کند. بسیاری از شاهزاده های خاندان آل سعود از افت شدید درآمدهای خود ناراضی هستند و بنا به گزارش منابع بریتانیایی، حتی حاضرند علیه ملک سلمان کودتا بر پا کنند.
ولی روشن است که حمایت روسیه از بشار اسد و کمک عربستان سعودی به برخی گروهک های مسلح افراطی ضد دولتی در خاک سوریه، منشأ اساسی تنش می باشد. مشارکت مستقیم نظامیان روس در مناقشه سوریه می تواند روابط بین دو کشور را به زمان دشمنی میان آنها باز گرداند. تصادفی نیست که اوایل ماه اکتبر سال جاری بیش از 50 نفر از علمای اسلامی نسبتاً معروف عربستان سعودی طی بیانیه ای از مسلمانان به شرکت در جهاد در سوریه دعوت نمودند. و این در حالی است که در سال گذشته دولت سعودی شرکت در جنگ های خارجی را در ردیف جنایات کیفری گذاشت. گرچه سعودی ها سعی می کنند جلوی شبه نظامیان خود را بگیرند تا در خارج از کشور در جهاد شرکت نکنند، آنها در عین حال نگران باقی ماندن این افراد در کشور خود هستند چرا که آنها در سال جاری سه بار با استفاده از تروریست های انتحارطلب به مساجد حمله کرده اند.
******
مداخله نظامی روسیه در سوریه باعث نارضایتی نه تنها مقامات رسمی بلکه مردم عربستان سعودی شده است. نماینده این کشور در سازمان ملل طی سخنانی به ادعاهای مسکو مبنی بر اینکه در سوریه با تروریسم مقابله می کند، اظهار شک و تردید کرد. ولی با توجه به اینکه ائتلاف سعودی در یمن هنوز به هدف خود نرسیده و رئیس جمهور هادی به صنعاء باز نگشته است، بعید است که ریاض در آینده نزدیک به مداخله مسلحانه در سوریه تن دهد. جنگ عربستان سعودی با حوثی ها و متحدانشان در یمن با انتقال نیروها به سوریه که در آنجا روسیه، ایران و حزب الله از اسد حمایت فعالی می کنند، فرق می کند. همین امر ریاض را کفری می کند. مقامات عربستان سعودی می بینند که روسیه تصمیم گرفت با اسد، ایران و حزب الله بدترین دشمنان عربستان سعودی در منطقه ائتلاف تشکیل دهد و به وعده های چندین میلیاردی از سوی ریاض توجه نکند. بعد از آن سفر نمایشی 20 اکتبر بشار اسد به مسکو صورت گرفت. سعودی ها هنوز مهمترین اصل رفتار مسکو را نفهمیده اند و آن این است که روسیه متحدان خود را حتی در برابر پول گزاف نمی فروشد حال آنکه سعودی ها به رفتار آمریکا عادت کرده اند که می تواند بدون تفکر و تأمل طولانی هر متحد خود را بفروشد. ولی این دیگر مسأله خود ریاض و حکام فرتوت این پادشاهی است.